همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت
همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت

اداره خانه 3

از کارهای مرد خانه  این هست که درس خواندن یک افتخار و بیسوادی و اهل مطالعه نبودن یک ننگ هست. خودش هم گاهی عمدا جلو بچه ها مطالعه میکنه و تریپ سواد میاد.


بچه ها تو درسشون خیلیتلاش میکنن ویه جور حس رقابت بینشون هست.

گاهی وقتها دیده ام که چند نفری دور هم جمع میشن و مشق مینویسن یا نقاشی میکشن. 

گاهی هم به هم کمک میکنن.

یه بار با هم مجله خانوادگی درست کرده بودن که خیلی قشنگ بود اما نمیدونم چی شد که بعد 3 شماره دیگه چیزیبیرون ندادن. 

از کارهای دیگه ی بچه ها جمع کردن پول هست. بابای بچه ها به طور منظم بهشون پول تو جیبیمیده. نه خیلی کم نه خیلی زیاد. اما به بچه ها هم یادداده که کمیاز پولشون رو جمع کنن. 

و معمولا بچه ها همیشه پول تو جیبشون هست و پس انداز دارن. 


 پ ن : از دوستان عزیزم عذر میخوام که بعضی پست ها رو حذف کردم و کامنت ها هم بسته شد. اینجا کمی نیازبه جارو کردن داشت 


اداره خانه 2

درباره اداره خانه میگفتم


مرد خانه سعی کرده بچه ها لوس و ننر و ناز نازیبار نیاره. 

 در حد توان  وظیفه به عهده شون میزاره. و اونها زیربار این مسئولیت ها پخته بار میان. البته محبت و عاطفه بیشترین چیزی هست که در نگاه مرد خانه نسبت به بچه هاش دیده میشه. 

اما این عاطفه ها از اقتدارش کم نکرده. 


بچه ها جوری به هم داداش میگن که  هر کی میشنوه دلش غنچ میره برا داداش گفتنشون. 

پسر های بزرگتر کلاس های رزمی میرن و اهل ورزشن. 


مادر بچه ها جلو بچه هاش هیچ وقت به من بی احترامی نکرده . من هم همیشه حرمت اونو نگه داشتم. بالاخره اون از من بزرگتره و بعد هم اون بود که اجازه داد وارد زندگیی مرد خانه بشم. 

البته جلو مرد خانه هیچ کسی هم جرات بی احترامی  به دیگران نداره.

اما زندگی من وزن اول کاملا از هم جداست.

اما گاهی هم میشه که دور هم هستیم و احوال هم رو میپرسیم.   

روز مرد و جشن ما

برای روز مرد من و بانوی اول تصمیم گرفتیم با هم برای مرد زندگی مان هدیه بخریم. هر دو یک اندازه پول روی هم گذاشتیم ، هر کدام صد هزار تومن. 


مرد خانه از این که ببیند کار زیبایی انجام شده خوشحال میشود. 

سال قبل جشن در خانه ی من برگزار  شد. بچه ها برف شادی و چند تا بادکنک و اینها رااماده کردن تا وقتی باباشون میاد خونه با منظره زیبایی مواجه بشه. همه میگرن بغلش و ماچش کردن. کیک هم داشتیم.. البته کیک را بانوی اول درست کرد. بی تعارف در  کیک درست کردن سر رشته دارد.  


اداره خانه 1

مرد خانه روش تربیتی خوبی داره. مثلا موقع نماز هر کی تو خونه هست باید اماده نمازبشه. 

حتی  گاهی نیم ساعت قبل نماز زنگ میزنه که : احمد کجایی؟ برا نماز بیا خونه. 


قبلا که بچه ها کوچک تر بودن مثلا میشد امام جماعت. بچه ها کلی لذت میبردن از اینکه دست جمعی تو خونه پشت سر باباشون نماز بخونن. 

هر بچه ی کوچیک تری باید از حرف بچه ی بزرگتر اطاعت کنه.

و هر بزرگتری باید به باباش جواب گو باشه.

بچه ها اینقدر با هم صمیمی هستند که دوری هم رو تحمل نمیکنن. 

اگه یکیشون دیر بیاد خونه همه میگن وایفلانیکوش؟ چی شد ؟ نیومد... . 


مرد خونه همچین اتحادی بینشون ایجاد کرده.

همین باعث شده که بچه ها تو محله و مدرسه یه جور اقتدار داشته باشن. و خیلیکسی جرات نمیکنه بخواد اذیتشون کنه. هم دختر و هم پسر. 

حتی ماماناشون ! هم وقتی تو محله راه میره حس  آزادی و امنیت خاصی میکنه. 

تنظیمات یک مرد

مرد خانه به من و همسر اول به یک اندازه پول میده. البته گاهی ممکنه به من یااون پولاضافه ای بده اما مورد خرجش هم مشخص میکنه. مثلا میگه این وبگیر پرده بخر. 

اما همیشه مقدار مشخصی به ما دوتا پول میده اندازه ی هم. 

اما اینکه این پول رو چطور خرج کنیم کاملا ازادیم. 

من و همسر اول در مسائل شخصیمون کاملا ازادیم و مرد خانه هیچ محدودیتی اعمال نمیکنه. رای رفتن به کلاس های  مختلف هم تشویقمون میکنه. البته به شرطی که وقت زیادی نگیره. 

 

مرد خانه هرروز به هر دوی ما سرمیزنه. احوالمون رو میپرسه. معمولا یه شب پیشمن هست و یه شب پیش اون. اوایل رو این مساله حساس بودم که کاملا رعایت بشه اما کم کم عادت کردم و حساسیتم کم شد به همین خاطر شده که دو شب پیش من باشه و یا دو شب پیش اون. اما خیلی کم این اتفاق افتاده.

هر شب که پیشمن هست نهار اون روز پیش اون یکی خانومش هست. البته میگم که گاهی هم قاطی پاتی میشه که معمولا دلیل موجهی هم برا خودش  داره. 

البته وقتی من تازه عروس بودم دو هفته کامل خونه من بود و وفقط وسط روز به زن اول سرمیزد. من هم درک میکردم که باید به اون ها هم سر بزنه. 

اما بعد دو هفته دیگه شرایط عادی شد. 

من از قبل خودمو برایسخت تر ازاینها اماده کرده بودم. چون دوستش داشتم. اما همین امادگی قبلی باعث شد که اصلا بهم سخت نگذره.


 

در کل فامیل

در کل فامیل ما ، چه فامیل من چه فامیل زن اول ، همه مرد خانه را قبول دارند.مطمئنا اگر کسی هم پشت سرش حرفی بزند همه میدانند که از روی حسادت هست.

مرد خانه اچار فرانسه فامیل هست . از اینکه در کنارش زندگی میکنم افتخار میکنم وبه چشم بزرگی به او نگاه میکنم. 


خوشبختانه هیچ وقت به چشم یک مرد هرزه ، زن بار ، و ... به او نگاه نکردند. به نظر من اگر مرد خانه  چنین شخصیت پاک و نجیبی نداشت هیچ وقت نمیتوانست من و زن اول را اداره کند. بچه ها سرخورده بودند. شاید از پدرشان دلگیر میشدند.

 اما مرد خانه واقعا مرد نجیبی هست. واقعا. 


روز معلم مبارک. 


مردان مریخی زنان ونوسی

فکر مرد ها مثل لانه زنبور هست . خانه خانه . وقتی با زن اول هستند فقط به زن اول فکر میکنند و وقتی با زن دومن فقط به زن دوم. 

و وقتی با مادرشان هستند فقط به مادرشان.

اما زنها اینطور نیستند. 

محبت برای زنها مثل یک ظرف با گنجایش محدود هست که فکر میکنند وقتی محبت زن اول وارد ان شد دیگر جا برای محبت زن دوم نیست

اما برای مرد ها محبت مثل یک اتشفشان بی پایان هست ، مثل یک رود ، مثل یک چشمه که هرگز پایانی ندارد.

اگر چه مرد زندگی من مثل همه ی مرد ها مریخی هست اما خوشحالم که ونوس شناس خوبی هست. 


خوشحالم که زن دوم مردی هستم که صداقت و پاکی چشمانش بزرگترین هدیه خداوند به من است.  


از کارهای مرد خانه

یکی دیگه از کارهای خوب مرد خانه اینه که خیلی خوب به حرفای من و زن اول گوش میده. وقتی براش درد دل میکنی خیلی خوب گوش میده. نازمو میکشه و بهم توجه میکنه. درطول روز حتما یکی دو تا پیامک به من میده. با توجه به اخلاقش باید به زن اول هم پیامک بده اما من هیچ وقت ندیدم.

هر چی که زندگیش من میدونم زن اول هم میدونه. 

جوریبا ما رفتار میکنه که هرکدوم ازما فکر میکنه که نزدیک ترین ادم به اون ما هستیم. محبت سرشار و صادقانه ای نصیبمون میکنه.  

هر زنی دوست داره که تک باشه و فقط اون عزیزباشه. اما اینو باید فهمید که این غیر ممکن هست  و بلند پروازی بیجا نباید داشت.

مرد خانه واقعا ارامش و نفس من هست. بدون اون نمیتونم نفس بکشم. نمیدونم چرا یهو اینقدر دلم هواشو کرد.