همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت
همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت

عاشق شدیم وبعد...

با مرد زندگیم به خاطر یک مساله کاری اشنا شدم. 

اینقدر خوب و متین کارها را انجام داد که کلی ذوق کردم و با خودم گفتم یعنی میشه یه مرد اینطوری فهمیده باشه ؟

و اینطوری شد که بعدااین مرد با من حرف زد و بعد از کمی صحبت و شناختن همدیگه به خواستگاری من اومد. 

خانواده ی ما  خیلی موافق نبودن یا بهتر بگم اصلا موافق نبودن. 

اما مرد اینقدر خوب حرف زد که  دلشون هم نیومد بگن نه. 

اما کلی با من شرط و شروط کردن که همه چیز پای خودت. همه میدونستن که من واقعا دوستش دارم.

مادرم از همه عاقلتر بود و میگفت دختر باید با عشقش باشه. اما این رو هم میگفت که زن دوم شدن سخته اما من که عاشق و شیدا بودم....

 با خانوم اولش هم صحبت کردم. مادرم هم صحبت کرد. بعدا خواهم گفت که خانوم اولش چرا اجازه میداد. 

و اینطوری شد که ما عروس شدیم. بدون هیچ مجلس خاصی. 

عیدتان هم مبارک..

از زیباترین شعر هایی که خوانده ام :


از محبت تلخها شیرین شود  

وز محبت مسها زرین شود 

ازمحبت دُردها صافی شود  
وز محبت دَردها شافی شود

از محبت خارها گل می شود  
وز محبت سرکه ها مل می شود

از محبت دار تختی می شود  
وز محبت بار بختی می شود

از محبت سجن گلشن می شود  
بی محبت روضه گلخن می شود

از محبت نار نوری می شود  
وز محبت دیو حوری می شود

از محبت سنگ روغن می شود  
بی محبت موم آهن می شود

از محبت حزن شادی می شود  
وز محبت غول هادی می شود

از محبت نیش نوشی می شود  
وز محبت شیر موشی می شود

از محبت سُقم صحت می شود  
وز محبت قهر رحمت می شود

از محبت مرده ، زنده می شود  
وز محبت شاه بنده می شود

این محبت هم نتیجه دانش است  
کی گزافه بر چنین تختی نشست      مولوی. 

سخت نیست

خیلی ها فکر میکنند زن دوم شدن سخت است. من هم اول این طور فکر میکردم. اما واقعیت این هست که اگر فرهنگ سالمی داشته باشیم هیچ وقت زن دوم شدن سخت نیست. 

البته مردش هم باید مرد باشد.

و زن اول هم باید خوشرفتار باشد و  موقعیت ها را درک کند. 



شروع

سالها قبل عاشق مردی شدم که تا امروز و برای همیشه برایم تکیه گاه بوده. مردی که محبت ها و عاطفه هایش برایم همیشه خاطره انگیز و رویایی خواهد بود.

مردی که زیر سایه محبتش نفس میکشم و بر بلندای غرورش پرواز میکنم.