همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت
همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت

نهایت احترام

من هیچ وقت فکرش رو هم نمیکردم زن دوم بشم. همه چیز ناگهانی و در عرض چند ماه و اتفاق افتاد. و در حدود یک سال من خودم رو  عروس دوم یه خانواده میدیدم. طبیعی هست که زن اول با دوم کمی ناسازگار باشه اما مرد خانه کاری کرده بود که کسی جرات بی احترامی به دیگری نداشت. کافیه بفهمه که یه نفر به یکی دیگه بی احترامی کرده. چیزی نمیگه اما جوری برخورد میکنه که همه میفهمن که ناراحته.   

من وزن اول به همین خاطر خیلی مجبوریم جلو بچه ها جوری برخورد کنیم که هیچ کس حس بی احترامی پیدا نکنه. و الا خودمون رو کوچیک کردیم. 

بچه های ما هم کاملا حریم ها رو مجبورن رعایت کنن. مثل بعضی خونه ها نیست که بچه های زن اول با بچه های زن دوم دعوا داشته باشن. کافیه مرد خونه بفهمه یکی از بچه ها نسبت به یکی از ما ها بی احترامی کرده.  


یکی از خوشی های من و همسر اول اینه که از تمام کارهای مرد خونه اطلاع داریم. البته منظورم کارهای رزانه اش نیست که با کی معامله کرد و با کی  حساب کتاب داره. منظورم اینه که تصمیمات مهمش رو حتما با ما درمیون میزاره و ما خیالمون جمع هست که به معنای واقعی شریک زندگی هستیم. 

اینکه مرد خانه جوری بچه ها رو رشد داده که متحد و پشت و پناه هم باشن حس خیلی قشنگیه. حتی  وقتی تنهایی تو کوچه راه میرم حس میکنم که چند تا مرد با عرضه دور و برم هستن و حس تنهایی بهم دست نمیده. 

نظرات 13 + ارسال نظر
مهمان پنج‌شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 15:00

واقعا" نمی دونم شما مردم رو چی فرض کردی که انتظار داری حرفاتو باور کنن!!!
عزیزم هر چقد هم تلاش کنی نمی تونی لکه ی ننگ هوس بازی رو از رو پیشونی شوهرت پاک کنی...
مطمئنم باش که شوهرت سومی رو هم زیر سرش گذاشته، منتظر موقعیته که روش کنه. گرفتن دومی سخته که هنجارشکنانه س بعدیاش که دیگه جرئت نمی خاد.پول می خاد و شهوت ...
خواهش می کنم اسم یه همچین آدمایی رو "مومن" نذار. ازدواج دوم اگه چیز خوبی بود یکی از این همه علما و صلحا و مراجع و رهبری انجامش می دادن. یا لااقل توصیه ش می کردن.
تو چندتا پست قبل گفته بودی زن های مطلقه یا غیره شوهر بقیه رو اغفال می کنن ولی به زندگی خودت که نگاه کنی متوجه می شی این شمای مجرد بودی که زندگی یک خانواده ی خیلی خوشبخت (بنا به تعریفای خودت)رو به چالش کشیدی!
خودتو و نگاه تو به دین و اسلام و بقیه ی زن ها اصلاح کن!

کتی پنج‌شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 19:24

اخی احساس خوبی داری از اینکه مدبرانه اداره میشی نه؟؟ کلا به عنوان یک زن برای خودت فهم و شعور هم قائل هستی؟؟؟ چطور ممکنه یک ادم با افتخار بگه که من تو یک حرمسرا زندگی میکنم. خیلی هم راضیم. مرد خونه هم اینقدر خوبه که هردومون رو خوب اداره میکنه. بهمون غذا میده. رخت و لباس میده. براش بچه اوردیم که اونارو هم خوب تربیت میکنه. ادمو یاد برده داری میندازه

shirin جمعه 23 خرداد 1393 ساعت 09:41 http://dokhtari.blogsky.com

زن دوم شدن چیز خوبی نیست اما واقعا زشته که بعضیا میانو توهین میکنن دیگه چیزیه که شده،

شما اگه مشکلی پبش اومد با اون خانوم بحث نکنید.
مشخص خانوم ارومی هستی واست خوشبختی و ارامش همیشگی رو ارزو دارم

زهرا شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 10:52

سلام عزیزم- من خیلی خوشحالم که وبلاگ شما رو پیدا کردم و دارم می خونم.. داستان زندگی شما بسیار آموزنده و تاثیرگذاره من دارم تلاش می کنم تا صداقت، مهربونی، گذشت و آرامش شما رو در خودم تقویت کنم.. دوست دارم منم بتونم مثل شما اعتماد و محبت همسرم رو حفظ کنم... برام دعا کنید.. من مشتاق خوندن بیقه مطالبتون هستم...

اعظم 46 شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 19:44

نمی دونم چرا اصلا نوشته هات رو نمی تونم بذیرم حس می کنم از خودت در می آری

میتونی باور نکنی

ثمین یکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت 12:50

خب به نظرم یه کمی بیشتر از زندگیت بگو. خیلی کلی می نویسی، همش هم تکراری. همش میگی من راضی هستم، ما رو خوب اداره می کنه، ما با هم خوبیم، مرد خونه خیلی شیرمرد و مومنه. یه چیزای جدید بگو تا باور کنیم که از یه زندگی واقعی داری حرف میزنی. نه مثل کسی که اومدی تبلیغ زن دوم کنی!!

رها سه‌شنبه 3 تیر 1393 ساعت 07:33

سلام من نظر خاصی ندارم اما خیلی باید سخت باشه من که حاضر نیستم شریک زندگیم رو با کس دیگه ای تقسیم کنم حتی اگه اون طرف آدم خوبی باشه
در کل امیدوارم خوشبخت باشین هم شما و هم همسر اول اما دلم بیشتر به حال همسر اول میسوزه کاش شما این کار رو نمیکردین اون بنده خدا به خاطر بچه هاش مجبوره تحمل کنه

درخت دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت 22:05

خب پس چرا اومد با شما ازدواج کرد اگر اینقد خوش بخت بوده و احترام میذاره به زن اولش؟ بچه هم که داره

درخت چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 23:58

چرا جواب کامنت منو نمی دین؟

بیشتر سعی میکنم تو پست ها جواب بدم. اما اگه سوال خاصی دارین بپرسین

درخت یکشنبه 22 تیر 1393 ساعت 19:46

چرا اومد با شما ازدواج کرد اگر اینقد خوش بخت بوده و احترام میذاره به زن اولش؟ بچه هم که داره
فقط به خاطر علاقه؟ خب آدم مگه به هر کاری علاقه داشت انجامش میده؟

فرزانه چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت 19:27

یکی از دوستای من پدرش ازدواج دوم کرده بود ولی به ماها نگفته بود بعدا گفت ولی گفت پدرش با اینکه مرد خ خوب و عادل و باشرفه ولی مادرش خ زجر کشیده گفت که خواهر برادرای ناتنیشم دوس داره و اصلا فرقی واسش ندارن مامانام باهم خوبن ولی گفت که تو ظاهره و مادرش خ رنج و عذاب کشیده.این رو بچه هام اثر گذاشته و دلش خ شکسته بود.پس مطمئن باش که فقط شما خوشبختی خانوم سوگلی.فقطم طوری مینویسید که بی احترامی فقط از طرف زن اول ممکنه..شما الان فک میکنی خوشبخت ترینی چون مطمئنی که همسرتون فقط شمارو دوس داره واسه همین انقد راضی هستین

رضا جمعه 26 تیر 1394 ساعت 07:31

با سلام
از نوع نوشتن ولحن کلماتت پیداست خانم با ادب ومومنه وبا فرهنگ هستید
با وجودی که میتونید نظرات توهین آمیز وبی ادبانه را حذف کنید بازم اجازه نشر یافتن.
به عنوان یک مرد عرض میکنم اگر داشتن دو زن علامت شهوترانی است آیا گرفتن یک زن علامت آن نیست؟ اصلا شهوترانی به معنی لاقیدی و بی بند وباری و بی قانونی وبی مسئولیتی باشه زشته وناپسند. در پاسخ به بعضی نظرات متکبرانه :مگر یه مرد که یه همسرداره ومشغول زندگیشه داره برده داری میکنه که اگر دو زن داشت همسران او برده باشند .اگه مردی توان مدیریت وزندگی با دو همسر را داشت اصلا روا نیست مورد اتهام شهوت پرستی و برده داری قرار بگیرد مگر شما که شوهر داری با ایشون نیاز های جنسی تو ارضا نمیکنی؟ بلعکس شوهر شما از شما کامروا میشه .این اسمش شهوت پرستیه؟نه .
پس میتونه یک مردی یک همسر داشته باشه و شهوت پرست باشه دائم به فکر ودنبال غریزه جنسی باشه !و برعکس یه مردی دو وحتی چهار همسر داشته باشه و شهوت پرست نباشه؛ اگر مسئولانه وعادلانه زندگی کنه نیاز های عاطفی ،رفاهی واقتصادی ،مذهبی ،تربیتی ، اجتماعی و...همسران وفرزندان را برآورده کند وهمراه آنها باشد.به فکر و روش زندگی اونها بستگی داره. مردی که یه همسر دارد در ابعاد مختلف مشغول زندگیشه ،حالا بر اثر شرایط نیاز دارد به خانم دیگری (نیاز جنسی،فرهنگی ،اجتماعی،عاطفی و...)و قانونی ومسئولانه همسر دوم اختیار میکنه و بازهم در مجموعه زندگی خودش مشغول زندگیش میشه ؛ فرقی کرد؟
مهم اینه که: 1-آن مرد عرضه وتوانایی مدیریت کامل ومسئولانه همسر ووفرزندانشان را داشته باشد وبه یک طرف ظلم وبی عدالتی ننماید.2- انتخاب های مرد محدودباشد وهزینه کامل انتخابش را بدهد. اسلام اجازه داده تا چهار همسر پس این کار به شرط داشتن امکانات ورعایت شرایط همسر داری در دایره رفتارهای قانونی واخلاقی میگنجد وستمگری وتعدی نیست.

پریا پنج‌شنبه 12 شهریور 1394 ساعت 16:45

عزیزم خیلی خوبه که از زندگیت راضی هستی.
خیلی عالیه که نخواستی ادا در بیاری و رابطه عاشقانه ات رو رسمی کردی.
مدیریت دو زن با هم خیلی مهمه.
بعضی مردها مدیریت زن خودشون که هیچ، حتی قادر نیستن یه زن انتخاب کنن و بگیرن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد