همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت
همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت

ختم بخیر

خانوم اول میگفت وقتی مرد خونه حرف از تو رو پیش کشید خیلی ناراحت شدم. هیچ جوری راضی به این کار نبودم. مرد خونه اما اصرار میکرد و من هم مخالفت. 

اما دلم هم براش میسوخت و دلم نمیخواست چیزی رو که میخواد بهش نرسه. بهش میگفتم بیا منو طلاق بده بعد برو اونو بگیر. اما بخاطر بچه هام هیچ وقت نه من و نه اون همچین کاری رو نمیکردیم. 

اون هم سعی میکرد برام توضیح بده که هیچی برات کم نمیزارم. حتی خیلی میترسیدم که ابروم تو فامیل بره. اخه مگه من چی کم داشتم ؟ یا چه مشکلی تو زندگی داشتیم که باید میرفت سراغ یکی دیگه. 

اما بعد از چند ماه اتیشم کم شد و حس کردم نمیتونم بیشتر از این مخالفت کنم. اون برای من از خوبی های تو هم گفته بودو  میدونستم که تو هم خیلی راضی نیستی . 

میدونستم که تو هم زندگی اینطوری خوشت نمیاد که روی خونه ی یکی دیگه بخای خونه بسازی. 

اما هم دلت گیر افتاده و هم مرد خونه ول کن قضیه نیست. 

 

 کم کم باهات اشنا شدم و فهمیدم که دختر ارام و احترام گذاری هستی. 

مرد خونه مقدمات کارش رو فراهم کرده بود. یه جورایی در عمل انجام شده قرار گرفته بودم. شاید تو هم همین طور بودی. دلت دست خودت دیگه نبود. 

با خودم گفتم بهتره اینو قبول کنم تا دیگه کاملا مطمئن بشم که شوهرم از هر نظر چشم و دل سیره. 

و حالا با اینکه اون روزها راضی به این کار نبودم اما خوشحالم که اگه اتفاقی افتاد یه جورایی ختم بخیر شد. 

دقیقا همین حرف رو هم من تو دلم زدم . 

حرفاش یه جورایی حرف دل منم بود. من میخواستم تک باشم. اما مرد خونه مخ جفتمون رو زد و افسار دل جفتمون رو بد جور تو دستش گرفته بود. 

هر چی که بود ختم بخیر شد. 


از اینکه جواب بعضی کامنت ها با تاخیر نوشته عذر میخوام . همچنین برای من احترام در گفتگو فوق العاده مهمه و نمیتونم کامنتی رو که توش کمترین بی احترامی هست بخونم. چه برسه به تاییدش. 

نظرات 34 + ارسال نظر
آزاده جمعه 24 مرداد 1393 ساعت 10:33

خانوم آرمیتا ضمن احترام به نظر شما و خانوداهٔ شما و بدون هیچ قضاوتی نسبت به شرایط زندگی شما و همسرتون و خانم دیگر همسرتون، برای من سوال مهم اینه که چرا همسر شما نیاز به دو عشق، دو زندگی و دو خانواده داره؟ اینکه در سوالم همسر شما رو مخاطب قرار میدم، منظورم قضاوت کردن ایشون یا شما نیست. به طور کلی دوست دارم بدونم و بپرسم چرا دو زندگی؟ دو عشق؟ دو خانواده؟ چی باعث این تصمیم میشه؟
پی نوشت: من البته شخصا با دو همسری کاملا مخالفم.

هم از زندگی و خانواده پر جمعیت خوشش میومد و هم اینکه به هر حال مهر هر دوی ما تو دلش رفته بود و کاریش نمیشد کرد. ضمنا میدونید که طبیعت مرد ها بر چند همسری هست. بر خلاف زن ها که طبیعت تک شوهری دارن.

s...r جمعه 24 مرداد 1393 ساعت 16:27 http://blog-iran-domains.vqtel.net

کاراتون خیلی خوبه امیدوارم همیشه اینجوری باشه
من زیاد بهتون سر میزنم بیشتر مطلب بزارید

1568

گلشن جمعه 24 مرداد 1393 ساعت 16:39

سلام یعنی کامنت من توهین امیز وغیر مودبانه بود که پاسخ نمیدین?همه سوال ها یه جواب منطقی نداره.چون دنیا فقط بر منطق پیش نمیره ممکنه جواب سوالی این باشه که اصلا نمیدونم عاشق بودم و این کارو کردم پشیمون نیستم چون چاره ای جز این در توان خودم نمیدیدم شاید منطقی نباشه ولی به هر صورت این یک جواب هست به سوالی که پرسیده میشه.پاسخ این سوال برای من خیلی مهم هست اگر براتون مقدور هست پاسخ بدین لطفا(پست بیداری سحر با نام گلشن)

نه عزیزم. اگه مودبانه نبود اصلا تایید نمیکردم. اما سعی میکنم جواب ها رو توی یه پست بدم. واقعا فرصتم کمه.

سارا جمعه 24 مرداد 1393 ساعت 19:08

با خوندن این پست داغ شدم. شوهرت خیلی بی رحمه. از بی رحم ترین آدم هایی که تا حالا دیدم. واقعا نمی دونم تو چطوری میتونی این چیز ها رو درباره مردت بشنوی و بازهم عاشقش باشی. واقعا برام عجیبه کسی بتونه چنین مردی رو دوست داشتم باشه. فکر نمی کنم توهینی کرده باشم که نخوای تایید کنی

اصلا اینطور نیست. اون یکی از مهربون ترین مرد هایی هست که تا حالا دیدم.

بی نقاب جمعه 24 مرداد 1393 ساعت 21:16

ان شاالله دخترهاتون هم همین طوری عاقبت به خیر بشن. راستی از تصور اینکه شوهرت یا یک زن دیگه سکس میکنه حالت بد نمیشه؟

شیدا جمعه 24 مرداد 1393 ساعت 22:33 http://love-h-somuch.blogfa.com

جالبه ....

شیدا جمعه 24 مرداد 1393 ساعت 23:49

هیچ دوست ندارم همسردوم مردی باشم.چیزی که از وبلاگ شما یادگرفتم این بود که مجرد بودن خیلی بهتر ازاینه که همسر دوم مردی باشی یا همسرت زن دوم داشته باشه.هیچ چیز جای ارامشو نمیگیره.

زینب جمعه 24 مرداد 1393 ساعت 23:56

ببخشید یعنی شوهرتون فقط بخاطر بچه ها حاضر نشده همسرش رو طلاق بده ؟؟؟؟خانوم اول برای شوهرتون فقط مادر بچه ها بوده؟ مرد خونه اصلا براش مهم نبوده که داره چی به روز همسرش میاره؟ ؟از وقتی این پست رو خوندم همش تو فکر خانم اول هستم. دلم خیلی براش سوخت

نه قضیه اینطور نبود. منظورم این بود که هیچ وقت حرف طلاق و جدایی تو اون خونه زده نمیشد.

زینب شنبه 25 مرداد 1393 ساعت 00:07

میشه بگید خانوم اول و مرد خونه چطوری باهم آشنا شدن؟ و اینکه تحصیلات خانم اول چقدر هست؟ بعدم اینکه برای من خیلی جالبه بدونم مرد خونه چه چیزی در شما دیده که با وجود داشتن زن و بچه اینقدر اصرار به ازدواج با شما داشته؟ اینو یه بار ازتون پرسیدم و شما گفتین از رفتار من خوشش اومده ولی این به نظرم کافی نیست. آخه یه مرد متاهل وقتی یه خانم که رفتار خوب و سنگینی دارهنمی بینه به همین راحتی به فکر ازدواج دوم می افته؟ حتماً چیز خاصی درشما دیده دیگه. میشه یکم توضیح بدید؟ اصلاً از خود مرد خونه بپرسید چه چیز خاصی در شما اینقدر شیفته اش کرد؟

ظاهرا اونها از طریق فامیل با هم اشنا شدن و به هم علاقه مند شدن و رابطه شون با هم خوبه و مشکلی ندارن. دقیقا همون رابطه ای که من با مرد خونه دارم. اون خانوم هم تحصیلکرده هست و هم با فهم و شعور.

یه خانوم شنبه 25 مرداد 1393 ساعت 10:08

اصلا نتیجه گیریت درست نیست.خواهشا خودت رو با زن اول مقایسه نکن برای اون این قضیه خیلی سخته ولی برای تو نه.چون تو بعد از اون بودی

هانیه شنبه 25 مرداد 1393 ساعت 17:47

با اینکه بهت تا حدودی حق میدم.ولی قبول کن ظلم بزرگی به اون بیچاره شده.مادر بزرگت که نبود فقط ازت احترام بخواد.این داستانت رو که خوندم نا خود اگاه یاد مسلمانان صدر اسلام افتادم که به خاطر اسلام شربت شهادت مینوشیدن.خدا ایشالا اون دنیا عوض این صبوری شو بهش بده.

بی نقاب شنبه 25 مرداد 1393 ساعت 21:17

بابت لحن بدی که در کامنت قبل داشتم عذرخواهی میکنم. ولی ذات موضوع برایم قابل هضم نیست. تصور رابطه شریک جنسی ادم با یک نفر دیگر آن هم به صورت مدارم...خدا صبرتان بدهد.

بهت حق میدم برات هضمش سخت باشه.

بنده خدا شنبه 25 مرداد 1393 ساعت 22:00

ختم به خیر؟
یعنی چی ختم به خیر؟

سارا یکشنبه 26 مرداد 1393 ساعت 10:33

خیلی جالبه که شوهرت رو از مهربون ترین مردها میدونی.اون بدون توجه به اینکه داره چه بلایی سر شریک زندگیش میاره میره دنبال دل خودش.کسی که سالها تو پایین بالاهای زندگی همراهش بوده رو له میکنه داغون میکنه خورد میکنه بخاطر یه ادم تازه از راه رسیده.اشک ها و غصه های همسرش هیچ اهمیتی براش نداشته و فقط به رسیدن به تو فکر میکرده بعد تو اون رو از مهربون ترین ادم ها میدونی.خدا رحم کنه مردهای دور و بر شما دیگه چی هستن که مهربون ترینش اینقدر بی رحمه

اذر یکشنبه 26 مرداد 1393 ساعت 12:18

چرا کامنت قبلیمو تایید نکردی ...طبیعت مردها چند همسریست ..اصلن اینطور نیست .مگه ما مرد ندیدیم....وفاداری ی صفت پسندیده و انسانیه .مرد و زن نداره..ربطی ب طبیعت هم نداره

سوسو یکشنبه 26 مرداد 1393 ساعت 17:21

ببخشید ولی داستان زندگی شما به شدت دروغ و احمقانه است
به همین زودیا وبلاگت هک میشه منتظر باش

شما هر وبلاگی که به نظرت احمقانه بیاد رو هک میکنی ؟ جالبه.

نازی یکشنبه 26 مرداد 1393 ساعت 23:47

جالبه شما زنهای دوم همیشه وارد زندگی زنهای مظلومی میشوید که اکثرا سرشان به خانه و زندگی و بچه داریشان گرم است!جالبتر میشد اگر شما زنها و مردهایی که اینهمه مدافع چند همسری هستید به تور همدیگرمیافتیدید.مثلا تو و پری و... هوو همدیگر میشدید و شماهایی که اینهمه از شوهر مشترک لذت میبرید با هم به دنبال زنهای دیگری که مثل شما با چند همسری مشکلی ندارند میگشتید و آنها را هم به ازدواج شوهر خودتان در میاوردید تا دیگر امثال شما وارد زندگی زنهایی که تمایلی به این موضوع ندارند نمیشدید و باعث اینهمه رنج و عذاب انسانها نبودید!

رنج و عذاب کسی در کار نیست عزیزم.

نیکى دوشنبه 27 مرداد 1393 ساعت 03:44

نخیر با شما موافق نیستم
طبیعت زنها هم میتونه چندشوهرى باشه
همونطورى که توى دنیا زنها هم به اندازه مردها خیانت میکنن و رابطه موازى برقرار میکنند
این یک توجیه براى حق قانونى ولى غلط مرد هست
امیدوارم یک روزى یک قانونگزار عادل پیدا بشه و یک تصمیم درست بگیره و یک قضاوت عادلانه بکنه... فقط و فقط به اون شبى فکر کنه که زن اول توى خونه ش نشسته و شوهرش با اجازه ش در حال سک س با زن دوم یا توى ماه عسل هست!
از داغ عزیز دیدن سختتر و دردناکتره... هرچند که بعدا بتونه این بدبختى رو بپذیره...

این حرف من نیست . روان شناس ها میگن.

زن دوم دوشنبه 27 مرداد 1393 ساعت 09:50

یه ذره از دعواهاتونم بگو تا همه بدونن که دروغ نمیگی عزیزم اخه نمیشه هیچ زندگی ای بدون مشکل باشه اون جوری حالشم بیشتره یعنی هیجان داره لطفا منو تایید کن منم زن دومم مرسی

خوشحال میشم بیشتر باهات اشنا بشم.

نازی دوشنبه 27 مرداد 1393 ساعت 12:45

چرا عزیزم.رنج و عذاب برای زنی که چند همسری رو قبول نداره وجود داره.روانشناسها هم تاییدش میکنند!!!
توجیهاتی نظیر اینکه چند همسری خلاف شرع نیست هم قابل قبول نیست.ازدواج مجدد دستوری بوده برای حل مشکلی با شرایطی خاص.نه یک وظیفه که تمام زنها و مردها موظف به انجام و قبول آن باشند.
چیزهایی که امثال پری و حسنا از همسر اول مینویسند را بخوانید.تماما شرح بدبختی و رنجی است که یک انسان میبرد.

مرضیه دوشنبه 27 مرداد 1393 ساعت 13:13

با نیکی ونازی موافقم مازنها هم از چند تاشوهر داشتن ممکنه بدمون نیاد البته اگه پی هوسهامون بریم پس هوس مختص مردا نیس مال همه اس. چون زن موجودی عاطفی تر از مرده به عهد وپیمان خودش تعهد بیشتری نشون میده وحافظ حریم خودش وبچه هاشه پس معمولا دنبال هوس نمیره .طبیعت چند همسری مردهم توجیه کارشناسان مرد هست. چون جنس نر جنس به اصطلاح قوی تر هست که قانون مینویسه وحکم صادر میکنه به نفع هم جنسان خودش ومازنها ناگزیر میشیم به پذیرش .به امید اونروز که مساوات وبرابری در کشورهای عرب وجهان سوم برگزار شود وزنان به حقوق قانونی شون برسند ومورد ظلم موجودی به نام مرد نباشند

به هر حال این چیزیه که روان شناسان میگن. ضمنا در اروپا و امریکا هم چند همسری رواج داره.

هنگامه سه‌شنبه 28 مرداد 1393 ساعت 19:44 http://hengamehyeeshgh.blogfa.com/

سلام دوست عزیز

من برام حتی فکر کردن به اینکه زن دوم باشم سخته

فک کنم تو هم سن من بودی ازدواج کردی

چجوری خانوادت موافقت کردن ؟؟؟ سنت زیاد نبوده مشکلی هم که نداشتی ؟؟؟

من عشق رو قبول ندارم که بگی از روی عشق ازدواج کردی

و اینکه با این مسااله هر دو خانوم کنار آومدین واقعا برام جالبه

melodi چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 11:25 http://eshghe-majaziiiii.blogfa.com

سلام خوبین بار اوله ب وبت میام آرمیتا جون ،راستش همه پستاتوخوندم وواقعا برام غیر قالب هضمه!
راستی من چنتا حدس در موردتون زدم احتمالا از شمال کشور هستید شاید گرگان و بعدش گنبد کاووس و شاید هم ترکمن درسته؟؟؟؟

سلام نه.

مرضیه چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 12:18

در اروپا وامریکا هم چند زنی پذیرفته وقابل قبوله هم چند شوهری در واقع یک همسر قانونی وچند همسر با روابط باز وازاد. مساوات بین هردو جنس برقراره .چیزی که توکشورهای عرب ومسلمان یک خیابون یطرفه است وهمانطور که گفتم قوانین به نفع جنس قویتر (مرد)هس

در بین مرد ها هم تعدد زوجات فقط تا 4 تاس نه بیشتر. ضمن اینکه من معتقدم اگه دستور خدا اینه حتما بهتر از من و شما عدل و داد رو میفهمه. نمیخام وارد این بحث ها بشم.

گلشن چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 21:02

معذرت میخوام اما در اروپا وامریکا خیانت و روابط غیر رسمی رواج داره اما به صورت قانونی فقط با ۱نفر ازدواج میکنند اگر بخواد با کس دیگه ای ازدواج کنه باید اول زنشو طلاق بده .شما رو قضاوت نمیکنم اما حقیقت اینه که حال شما وخانم اول تنها وقتی قابل مقایسه هست که همسر سوم بیاد درواقع این فقط یه دروغ بزرگه که بخوایم بگیم خانم اول عذاب نکشیده ضمن اینکه بچه ها وقتی بزرگ شدن و خواستن ازدواج کنن از این موضوع خجالت میکشن و براشون امتیاز منفی و مایه تو سری خوردن هست برای دخترش یک جور وپسرش یک جور

من نگفتم که همسر اول اصلا ناراحت نیست. حرفم این بود که اگر هم ناراحت بوده بالاخره کنار اومده و زندگی با محبت و احترام اداره میشه نه داد و بیداد.

میم چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 22:59

حتی اگه اینکار بدون اشکال شرعی و قانونی باشه ، اما با توجه به آسیب های فراوونی که داره عقلانی به نظر نمی رسه .
بیچاره بچه های خانوم اول !
به نظرم آسیباش از آسیب های طلاق باید بیشتر باشه .

به ادماش بستگی داره

baharak چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 23:06

salam , fagat khastam begam dar uropa va amrika chand hamsary vojod nadare , va az nazare ganon jorm mahsoob mishe.

سلام

گلشن پنج‌شنبه 30 مرداد 1393 ساعت 13:38

البته کنار اومدن ساده نیست گاهی وقتا واسه کنار اومدن اونقدر خودخوری میکنی که از عمرت کم میشه مریضی می‌گیری بله کنار اومدن تاوان داره البته عاشق شدن هم سخته .سخته ادم عاشق بشه بخواد بخاطر دیگری در واقع حق دیگری،از عشقش بگذره این کار هر کسی نیست شجاعت زیادی میخواد زن دوم شدن هم شجاعت میخواد البته.درضمن خوشحال میشم بالاخره پاسخ سوالم رو بدین مصرم

بله منم قبول دارم که برا زن اول اوایل سخت بوده و قبلا هم گفتم که نسبت به این موضوع اصلا موافق نبوده. اما بعد از مدتی باهاش کنار میاد و الان کاملا باهاش کنار اومده.

آزاده پنج‌شنبه 6 شهریور 1393 ساعت 21:01

هیچ قضاوتی نیست که چرا شما دوست داشتی زن دوم باشی یا اینکه همسر شما دوست داشته چند تا زن داشته باشه. سوال من این بود که چه دلیلی هست که مردی بخواد زن دوم داشته باشه؟ جواب‌هایی که شما دادی همه غیر مستدل و غیر قابل استناده. این که «مزاج بعضی از مردا گرمه و مردها طبعشون به چند همسریه» یک سری حرف بی پایه و اساسه که نه منطقی پشتش هست و نه تحقیق روانشناسی که این رو نشون داده باشه. برخلاف حرف شما این چیزی نیست که روان شناسان بگن.
در مورد رواج چند همسری در اروپا و آمریکا هم حرف شما کاملا کلی گویی و بی منطقه. وقتی میگیم «رواج» یعنی کاری که معموله و حتا در حال رشد و گسترش بیشتره. در حالی که مثل ایران، در کشورهای اروپایی و آمریکایی هم مرام ها و مسلک هایی وجود دارن که موافق چند همسری هستن و یا اصلا آدمهایی که چند همسر دارن یا اینکه معشوقه دارن و به زنشون خیانت میکنن. اما در اروپا و آمریکا قانونی برای چند همسری وجود نداره.
اینها رو نوشتم از این جهت که همونطور که نباید به خودمون حق بدیم زندگی شما یا هیچ کس دیگه رو قضاوت کنیم، حق هم نداریم حرفی رو که از مردم کوچه و بازار شنیدیم به عنوان واقعیت روانشناسی یا واقعیت اجتماعی یا طبع شناسی آدمها جا بزنیم و بگیم توجیه کار ما اینه. بازم تاکید میکنم حق شماست که زندگی تون رو انتخاب کنین.

شش شنبه 19 مهر 1393 ساعت 01:04

برای من قابل درک نیس که یه زن چطور می تونه عشقشو با کس دیگه شریک شه دلم برای همسر اول این اقا می سوزه اکثر این خانم ها به خاطر بچه هاشون تحمل می کنن حرفهای شما رو خوندیم کاش حرفهای همسر اول این اقا رو هم می شنیدیم چطور با گرفتن شوهر کسی و در واقع شکستن قلب یه زن دیگه خودتونو خوشبخت خطاب کنید حس ابنکه مرد ادم چشمش دنبال کس دیگس ادمو دیوانه می کنه

تعالی جو یکشنبه 27 مهر 1393 ساعت 05:16

سلام مجدد

این دومین پیام من است

یه حرف دارم

یه پیام

به خانمای اول که خودمم جزوشون هستم

به خانمایی که عاشق همسرشون هستند

"ازدواج روزی است

عشق روزی است

آرامش روزی است

شکر روزی واجب

خداوند بعد از امر به نماز امر کرده است به انفاق

انفاق آنچه روزیمان کرده است (مما رزقناهم)

"

من پنج‌شنبه 22 آبان 1393 ساعت 20:19

تعالی جو منظورت چیه

سحر شنبه 31 مرداد 1394 ساعت 15:01

سلام
من خیلی خوشحالم که شما اینقدر به کاری که کردید اعتقاد دارید . مهم احساس خوشبختی در زندگیه . متاسفانه خیلی از خانومها از ازدواج فقط اسمش رو یدک می کشن و هیچ وقت طعم خوشبختی رو نمی چشن چون همیشه زندگی رو در نگاه بقیه می بینن . اگه مردم بگن خوبه اونها هم راضی هستن و اگه مردم بگن بده اونها هم میگن بده .
این خیلی عالیه که آدم برای خودش و دل خودش زندگی کنه نه برای حرف مردم.
زن دوم می تونه خواهر خوبی برای زن اول باشه اگه به حرف یک عده مردم ظاهربین توجه نکنن
برای شما و خانوادتون آرزوی خوشبختی می کنم .

هانی یکشنبه 21 بهمن 1397 ساعت 16:45

عزیزم اینقدر از شوهرت تعریف کردی انشالله زن سوم وچهارم جوونتر از تو همگیرش بیاد مردی که توانایی اداره ی دوتازن رو داره حتما چهارتازن رو هم راحت اداره می کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد