همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت
همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت

ماشین

مرد خونه برا خودش ماشین داره. 

همسر اول هم داره اما اونو مرد خونه نخریده و خودش چند سال قبل که ماشین ارزون بود خریده. با پول خودش. 

من ماشین ندارم و از اونجا که مرد خونه شدیدا در خرید کردن برای ما مساوات و برابری رو رعایت میکنه به من میگفت : دلم میخواد برات ماشین بخرم اما چون در مقابل باید برا اونم بخرم یا پولشو بهش بدم  ، و چنین چیزی هم در توان من نیست ، به همین خاطر برات نمیخرم. به عبارت دیگه به اندازه یه ماشین پول داره نه دوتا . 


من هم چون اخلاقش دستم بود نمیخواستم فشاری بهش بیارم چون میدونستم که این برابری برای زندگیم بهتره هر چند که این روزها بی ماشین بودن واقعا سخته. 

به همین خاطر کلا از فکر ماشین داشتن اومده بودم بیرون. 


تااینکه چند روز قبل مرد خونه گفتن که میخوام برات ماشین  بخرم. تعجب کردم که چطوری میخاد این کار و بکنه. بهش میگم : نکنه پول زیادی پیدا کردی که میخایبرا دوتامون ماشین بخری؟ 

میگه اون که ماشین داره. من باهاش صحبت کردم فعلا برای تو ماشین بخرم و بعدا برای اون یه جوری تلافی کنم. مثلا پول ماشین رو بهش بدم یا ماشینشو تبدیل به احسن کنم. هزینه دو تا ماشین واقعا سنگینه. 

منم کمی ناز کردم که فعلا نمیخاد به خودت فشار بیاری اما میگه من که میدونم لازمته و هر  روز باید کلی منتظر ماشین بشی. 

ناز نکن. 

الان چند روزه که هر شب خواب ماشین میبینم ! ولی هنوز به دستم نرسیده. 

نظرات 10 + ارسال نظر
سیمین یکشنبه 2 شهریور 1393 ساعت 20:15

خوبه اگه همه مردا انقدر عدالتو رعایت کنن هوو داشتن زیاد سخت نمیشه

زینب یکشنبه 2 شهریور 1393 ساعت 20:42

یه سوال خداییش راستشو بگو و نپیچون شوهرت تورو بیشتر دوست داره یا همسر اولش رو؟

باور کن نمیدونم. اما میدونم که بعضی خصوصیات من و بعضی خصوصیات اون همسر براش جذاب تره

اذر یکشنبه 2 شهریور 1393 ساعت 21:07

با حس حا ل بیشتری بنویس .مگه مردی اینقد بی هیجانی

قرار نیست شو هیجان راه بندازم.

ارزو یکشنبه 2 شهریور 1393 ساعت 23:37

زندگیت خیلیییییی جالبه نمیدونم چه جوری بگم که تاراحت نشین اما غیرواقعیه بخدا.منم زن دومم اما با وجود اینکه سه ساله از زندگیمون میگذره هنوز شبها تنهام.مریضیام نمیتونه اقا کامل پیشم باشه خسته شدم اما مرد مخ زنیه همسر اولم کاملن میدونه اما هنوز زندگیم اینجوریه.ما دوتا سایه همو با شش لول میزنیم.خستم ازین زندگی ازین بیعدالتی که هست ازینکه تا اخر عمر باید حسرت خیلیییی چیزا به دلم بمونه.اشتباه کردم مثه الاغ تو گل گیر کردم نه طلاقم میده نه زندگی رو درست میکنه

دوست داشتم ماجرای زندگیتو میدونستم

فاطمه دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 08:53

اخی مبارکتون باشه ......این موضوع چند همسری شاید ازار دهنده به نظر بیاد و من هیچ قضاوتی نمیکنم ولی اقاتون خیلی خوبن و عدالتشون قشنگه .....

ممنونم

شیدا دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 12:55

چه مرد خوبی
امیدوارم حداقل از سه تا زن دیگه هم خوشش بیاد و باهاشون ازدواج کنه اون وقت اونام بگن همسر سوم خوشبخت
همسر چهارم خوشبخت
همسر پنجم خوشبخت
اینطور مردها باید صدتا زن بگیرن
من حاضرم هووت بشم شاید شوهرت از منم خوشش بیاد
بیا یه قرار بذاریم منو دعوت کن خونتون ثوابم میکنی اینطوری

یعنی بی شوهری اینقدر بهت فشار اورده ؟

ویدا دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 14:17

آرمیتا جان..
به این قضیه فکر کردی که دو تا زن داشتن یک مرد نقض حقوق خانم ها هست..چون در بهترین حالت و برقراری کامل عدالت هم هر کدوم از اون زنها فقط نصف مردشون رو هستند..درحالیکه اون آقا دوتا خانم کامل در اختیار داره..به خودت که کنار اومدی و خوشبختی کاری ندارم ولی کلا فکر نمیکنی انصاف نباشه

زن رو مجبور نکردن که. زن با اختیار خودش همچین چیزی رو قبول میکنه.

مریم سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 08:48

مگه به تو فشار نیاورد عزیزکم

پس حدسم درست بود در موردت

گلشن سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 16:33

بعله اما با اختیار اجباری مثلا مثل هووی شما چون بچه ازش داشته بخاطر بچه ها این اسمش نمیشه اختیار بعدم اگه همسرش مدارا نمی‌کرد شما انقدر راحت وخوشبخت نبودین.مثلا اگه میخواست طلاق بگیره کلی فیلم و سیانس داشتین شما.

ویدا چهارشنبه 5 شهریور 1393 ساعت 01:11

زن اول چی?? اون هم با اختیار قبول می کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد