همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت
همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت

بدون فرق

یکی از دخترا با پسر یکی دیگه از مامانا دعواش شد. جالب بود که خواهرش از اون یکی مادر به طرفداری از خواهرش از اون یکی مادر طرفداری میکرد. 

این چی میتونه باشه جز اینکه اینها هر دو تا زن رو مامان خودشون میدونن و اصلا تفاوتی احساس نمیکنن ؟ 

نظرات 32 + ارسال نظر
اذر دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 22:08

جوری نوشتی انگار مرد خانه س داره تعریف میکنه

آرزو(عشقه اول زن دوم) دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 22:13

چطور میشه مثله شما شد؟

نازلی سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 09:01

برام سواله که چرا اینقدر اصرار در اثبات خوب بودن همه چی داری.
اصلا انگار همه اینا رو واسه خودت مینویسی و این سوال رو هم از خودت داری میپرسی
و یه جورایی میخوای به خودت ثابت کنی که مشکلی نیست
معروفه که میگن اصرار زیاد بر یه موضوع نشون دهنده اینه که خود شخص باورش نداره

اصراری نیست

شیدا سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 09:42

یکی از دخترا با پسر یکی دیگه از مامانا :))))))))))

انا سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 13:40 http://xaterat-ana.nlogfa.com

قبول کن این حرف مفت بود هووی مادرشو ادم مادر بدونه ممکنه احترمشو نگه داره ممکنه طرفدار خواهرش باشه ولی طرفدار نامادری راستی مگه شما مادراشما وقت دعوای بچه ها طرفداری بچه خودتونو میکنید ؟؟؟ با این کارا بازم بچه ها هر دو تا تونم مادر خودشون میدونن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بیتا سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 18:21

انقد مرد خونه آقاست که منم دلم می خواد هووت بشم.بشم همسر سوم خوشبخت.با آقاتون حرف بزن متو ببینه حتما می پسنده آقای آرمیتا ببخشید آرمیتا جون

زیبا سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 20:04

من نفهمیدم چی شد

ترانه سه‌شنبه 11 شهریور 1393 ساعت 20:08

سبک نوشتنت خیلی مردونه ست... اقتدار مرد خونه روی شما هم تاثیر گذاشته ظاهرا

ارزو چهارشنبه 12 شهریور 1393 ساعت 12:53

زهی خیال باطل...

مینا چهارشنبه 12 شهریور 1393 ساعت 20:00

اگه خودت قرار باشه یه روزی دخترتو شوهر بدی اونم به عنوان زن دوم واقعا راضی به این کار میشی؟؟؟

دوست ندارم اما بستگی به اون مرد کی باشه

خخخخخخخخخخخ چهارشنبه 12 شهریور 1393 ساعت 20:33

چه گفایی

مریم سادات پنج‌شنبه 13 شهریور 1393 ساعت 02:40

سلام قصد من جسارت نیست
ولی شما وارد زندگی یه خانومه دیگه شدین و اونو وادار کردین که محبت شوهرش رو با شما قسمت کنه
(البته شاید ناخواسته ولی اون مجبور شده) وعملا زندگی ایده آل و نرمال رو در درجه اول از اون خانوم و در درجه دوم از خودتون و در درجه سوم از فرزندان اون خانوم و در درجه چهارم از فرزندان خودتون و در نهایت مرد خانواده سلب کردین و بدون اینکه از دل بقیه خبر داشته باشین تخته گاز مینویسین و دیگران رو حتی ناخواسته به وارد شدن به زندگی یه نفر دیگه تشویق میکنین.
هدف و علت کارتون چیه؟
چه دلیلی داره که بیاید و بگید اینارو؟
اگر خوشبختیاتونو مینویسین چه ضرورتی هست که بقیه بدونن شما همسر دوم هستین؟

مریم سادات پنج‌شنبه 13 شهریور 1393 ساعت 02:50

در خوشبینانه ترین حالت تمام صحبتهای شما بدون اغراق هست که من جسارتا حدس میزنم که بخاطر حساب بردن از مرد خانواده است و ترس از جدایی و شکست دیگه بعد از شکست در یگانه همسر بودن هست
وگرنه تو این زمونه که این چشم به اون چشم سو نداره و خاهر و برادر تنی بهم رحمشون نمیاد چطور فرزندان از مادر سوای شما تا این حد قلبشون برای هم میزنه؟
البته بنده به هیچ وجه قصد ندارم که بگم حقیقت اینی نیست که شما می فرمایید
بلکه به پاکی قلب شما ایمان دارم
ولی خاهرانه عرض میکنم انقدر سطحی به مسایل نگاه نکنید دوتا بچه یا شاید هم بزرگ که ازدواج نکردن و مردی رو در مالکیت خودشون نگرفتن هیچ وقت نمیتونن درکی از هووی مادرشون داشته باشن
کینه ها بعد این شروع میشه
وقتی که مادر( همسر اول)از خوشبختیای بر باد رفتش برای فرزندش که تازه به فهم و درک این مسایل رسیده درد و دل بکنه.

مریم سادات پنج‌شنبه 13 شهریور 1393 ساعت 02:55

زندگی شما به خودتون مربوط میشه
ولی خاهشا الگو نشید
جسارت منو ببخشید و حلالم کنید

مینا جمعه 14 شهریور 1393 ساعت 02:52

سلام
میشه یه خورده نوشته هاتون را بسط بدید

سلام حتما.

مریم سادات شنبه 15 شهریور 1393 ساعت 00:37

چرا جواب منو ندادین؟

سینا sky شنبه 15 شهریور 1393 ساعت 21:13 http://beri-ya.blogfa.com

اگه خودت فهمیدی کی با کی دعواش شد و کی از کی طرفداری کرده بگو منم بدونم

سوتی یکشنبه 16 شهریور 1393 ساعت 00:39

یکی از دخترا با پسر یکی دیگه از مامانا دعواش شد.

سوتی یکشنبه 16 شهریور 1393 ساعت 00:40

جالب بود که خواهرش از اون یکی مادر به طرفداری از خواهرش از اون یکی مادر طرفداری میکرد.
یکی اینو ترجمه کنه لدفن!

سوتی یکشنبه 16 شهریور 1393 ساعت 00:41

این چی میتونه باشه جز اینکه اینها هر دو تا زن رو مامان خودشون میدونن و اصلا تفاوتی احساس نمیکنن ؟

بعد هنوز تازه نتیجه گیری هم میکنه!!!!!!!!!!!!!!!
اگه نمی گفتی ما اصن توش می موندیم.والا

سوتی یکشنبه 16 شهریور 1393 ساعت 00:42

اسم عنوانو(بدون فرق)!!!!!!


بهتون تبریک میگم شما تو مدینه فاضله زندگی میکنید

لاله یکشنبه 16 شهریور 1393 ساعت 18:45

چی میشه گفت...وقتی حیوانات هم تک همسری هستن

مثل خروس ؟

گلشن دوشنبه 17 شهریور 1393 ساعت 14:00

عزیزم الان غیر مستقیم ناخواسته خودتونو در واقع مردخونه رو به خروس تشبیه کردی

فیروزه سه‌شنبه 18 شهریور 1393 ساعت 12:33 http://www.uynp@blogfa.com

من خیانت دیدم و بالهایم برای همیشه شکست .
حاضرم سالها تنها زندگی کنم ولی وارد زندگی هیچ زوج دیگری نشوم حتی اگر با هم مشکل داشته باشند .
حاضرم سالها تنها زندگی کنم اما خوشبختی یک زن دیگر را با خودم نصف نکنم .
حاضرم ... همانطور که خیانت دیدم و همه چی را تمام کردم ...
ضمنا با عرض معذرت یک کلمه از حرفات و مبنی بر خوشبختی و بهشت زمینی قبول ندارم ، خودم یک زنم !

گلشن سه‌شنبه 18 شهریور 1393 ساعت 13:53

سلام ۲تا پست پایین تر از گرم مزاجی صحبت کردین اما توو یکی از پستهای قدیمیتون گفتین مردخونه قبل از دیدن شما قصد ازدواج دوم نداشته شمارو دیده عاشق شده.خوب???!!!!!

محبوبه سه‌شنبه 18 شهریور 1393 ساعت 15:25 http://mmm5319.blogfa.com

یعنی خودتو مرغ میدونی و همسرت رو خروس، واقعا اینه برداشتت از زندگی؟ چی میشه بهتون گفت؟
حداقل اگه یه کاری میکنید که خلاف عرف جامعه است اینقدر تو بوقش نکنید و جار نزنید دیگه. خوشبختی هاتون رو تکی بخورید لطفا. با بقیه به اشتراکشون نذارید بازم لطفا

میگن فلانی مثل شیره منظور اینکه که پشم و پیله داره ؟

سحر چهارشنبه 19 شهریور 1393 ساعت 12:20

غامیل دور تو سریال کلاه قرمزی اینجور مواقع میگفت ؛
من دیگه حرفی ندارم .
ان شاا... خدا زندگی ههمون رو سر و سامون بده بگو امین

اعظم 46 چهارشنبه 19 شهریور 1393 ساعت 13:06

چرا کامنت شما رو تو وب های که لینک کردی نمی بینم؟

خیلی کم کامنت میزارم.

بیتا چهارشنبه 19 شهریور 1393 ساعت 16:22

آره خوب خروس چند تا همسر داره.پس آقاتونم می تونه چند تا همسر داشته باشه

مرمر جمعه 2 آبان 1393 ساعت 00:39 http://nwlifstyl.blogfa.com/

چقدر مشمئز کننده کامنت میدن یه عده....
حال به هم زن ها...

سلام بانو!

خوشحالم از اینکه می بینم یکی از مظلومترین احکام الهی مورد حمایت قلم شما قرار گرفته و حقیقتا مصداق بیرونی آیه زیر را در شان امثال شما می بینم:
در راه خدا و احیای دین خدا جهاد مى‏کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمى‏ترسند که این فضل خداست... یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ...

از اظهار نظرهای سخیف دوستان جاهل و یا دشمنان مغرض محزون نشوید و محکم براه خود ادامه بدید.
سربلندو پیروز باشید.

مهاجر دوشنبه 10 آذر 1393 ساعت 18:40

به نام خدا
سلام.
من همسر دوم هستم. مشکلاتی برایم پیش آمده. کمک میخواهم.
خواهش میکنم تنهام نزارید.
چطور میتوانم با خود شما ارتباط بگیرم؟
آدرس ایمیل بهو میدید تا راحت تر صحبت کنم؟
یا خودتون بهم میل یزنید.
منتظرم
تشکر

همین جا مشکلش چیه ؟ خوبه / ضمنا ادرس ایمیلتون اشتباهه. چون الان تصمیم گرفتم بهتون میل بدم. اما نیامد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد