همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت
همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت

خداحافظ مرد خونه . به سلامت برگردی

مرد خونه دو روز دیگه - پنج شنبه میره کربلا. من و همسر اول هم خیلی دلمون میخواست بریم. اما بخاطر مدرسه داشتن بچه ها و شلوغی و شرایط خاص عراق نمیشد ما هم بریم. امااز مرد خونه قول گرفتیم حتما در اولیم فرصت همه ما رو دسته جمعی ببره. میدونم که هزینه اش زیاد میشه  و شاید در توان مرد خونه نباشه. به همین خاطر من و همسر اول گفتیم حاضریم طلاهامون رو هم بفروشیم. بد جوری بین ماها ولوله افتاد که یا نرو یا ما رو هم ببر. 


مرد خونه هم خیلی دوست داشت  مارو ببره. خودش میگفت از خدا  م هست که دسته جمعی همچین روزایی اونجا باشیم. اما هوای سرد ، جمعیت زیاد ، مدرسه بچه ها ... نمیشه. 

اون داره خداحافظی هاشو با فامیل میکنه .  البته اون یکی از دخترا رو هم با خودش میبره. 

امروز اعلام کردن که لب مرز چزابه ویزای یک دلاری میدن. اقای خونه ویزای 40 دلاری خریده بود. تفاوت قیمت حدود 120 هزار تومن! از بابت ضرر مالی کم ناراحت شد اما خوشحال شد از این بابت که ممکنه یکی از پسر ها رو هم که خیلی اصرار میکنه با خودش ببره. ( امیدوارم این خبر راست باشه)


خوشبختانه همه ی ما خوش سفر هستیم و همیشه هم پاسپورت و اینجور مدارکمون سر دست و اماده هست. نمیدونم این چند روز دوری رو چطوری تحمل کنم. میدونم که به دخترا بیشتر از ماها سخت میگذره. 

مرد خونه معمولا همیشه یکی از بچه هاش همراهشه. میگه هم زحمت شما کم میشه و هم من تنها نیستم. 

پ ن : مرد خونه یکی دو شب قبل با یکی از مهمونا داشت درباره فتنه 88 صحبت میکرد. میگفت : اون فتنه 88 تازه دست گرمی فتنه گر ها بوده و فتنه اصلی تو راهه. از اون شب تا الان همه اش دلم شور میزنه نکنه این یه هفته ای که هست اتفاقی بیفته ؟ خودم مطمئنم و میدونم هیچ خبری نیستا اما نمیدونم چم شده. دلم شور میزنه تا بره و برگرده. 

بعدا نوشت : دوستایی که ادرس ایمیل میخوان و قصد مشاوره دارن : من فعلا ترجیح میدم که همین جا تو وبلاگ اگه سوالی هست بنویسید و جواب بگیرید. 

نظرات 5 + ارسال نظر
گلشن سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 01:24

به سلامت
ای وای آخ آخ آخ بچه ها خوب مشاوره میخواین برین همون وبلاگ تعدد... زودتر هم جواب میده این بنده خدا که وقت نداره تا ایشون بخواد جواب بده که شما دیرتون میشه
دخترو پسرشون چندساله شونه?بچه دانشجو هم دارن?

راحله سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 10:30

کی ازت مشاوره خواسته خدایا تو فقط چرت و پرت می نویسی از این پستت که بیشتر هم معلوم شد
آخه شما که ارشد داری چطور انقدر بد می نویسی اونم دو خط پست گذاشتن اینقد جمله هات پس و پیش و نا مفهوم
هیچ سوال و کامنتی هم که می پرسن مال کجایید که انقدر زن دوم بودن عادیه و سوالات از این قبیل هم که جواب نمیدی
خیلی مشتاقم ببینم کدوم اسگلی از تو مشاوره خواسته

بی نقاب شنبه 15 آذر 1393 ساعت 17:18

چرا نگرانی؟ فوقش شهید میشه میره بهشت چند تا حوری دور و برش رو میگیرن. شما هم میشی زن شهید نونت تو روغن می افته.
ظاهرا علاوه بر خشک مقدس بودن گرایش سیاسی تون هم متناسب با همین موضوع چند همسریه!

شما چرا تهمت خشک مقدس بودن میزنی ؟ گرایش شما چی ؟ متناسب با هرزگی و برهنگیه. ؟

چنور دوشنبه 17 آذر 1393 ساعت 18:42 http://www.chonour.blogfa.com

سلام
من قبلا هم کامنت گذاشتم، اما جواب ندادین
ببین اسم شوهرت حمید نیست احیانا؟

سلام نه

رها سه‌شنبه 30 دی 1393 ساعت 17:06

سلام خانواده شما چه جوری با این مسئله کنار اومدن ؟
حتی مطرح کردن چنینی مسئله ای جرئت میخواد.احتمالا سختی کشیدید ولی میشه بگید چه جوری پدر و مادر و فامیل قبول کردن؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد