همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت
همسر دوم خوشبخت

همسر دوم خوشبخت

یادداشت های یک زن دوم خوشبخت

مهمونی مون تمام شد

جشنمون به زیبایی تمام برگزار شد.

یه نفر به اقامون گفت : ماشاالله سرتون شلوغه.

اقامون گفتند که برکت تو همین شلوغیه. اگر اینها نبودند این جشن هم نبود. مردای دیگه هم شروع کردن با لحن شوخی از اقامون طرفداری کردن. اون نفر اول و بعضی های دیگه احساس کرد ن مردانگی شون زیر سوال رفته که یه زن دارن.

بعضی ها هم پزمیدادن که مثلا ما متمدنیم که یه زن داریم .

هر دو گروه بیخود توهم داشتند.

ازدواج دوم لقمه دهن هر کسی نیست .

مگه همه میتونن اقای ما بشن ؟

نظرات 1 + ارسال نظر
ناشناس یکشنبه 4 آذر 1397 ساعت 22:43

اونوقت الان اقاى شما خیلى مرده که در حق همسر اول و فرزندانش ظلم کرده و دو زن داره اگه مرد واقعى بود حتى اگه با همسرش مشکل داشت و چشمش یکى دیگر را گرفته بود حق و حقوق بانوى اصلى را میداد و ازش جدا میشد بعد میرفت زندگى جدیدى را شروع میکرد همسرتون تنها چیزى که نداره مردونگیه حالا شما دایم بیا إز زندگیت و اقا بالا سرتون که زن را به چشم برده میبینه تعریف کن ضربه اصلى را بانوى اصلى و تمامى فرزندان میبینند شاید الان بچه باشند و متوجه نشوند ولى بعدها چند همسرى پدر براشون ننگ و عار هست و نمیتوانند اعتماد بنفس و عزت نفس خودشون را حفظ کنند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد